اردیبهشت بود که عمو علی (فومنی) میگفت کاش یه متروتون (ظاهراً یه دستگاهیه که شدت صدا رو ثبت میکنه) داشتیم و میزان سر و صدای بچهها رو در این چند ماه (از مهر تا اردیبهشت) تحلیل میکردیم. احساس میشد با بالا رفتن قابلیتهای ارتباطی و اجتماعی بچهها به طور واضحی میزان سرو صدای آنها کم شده بود. به نظر میآمد همفهمی، احترام متقابل و اجتماعی بودن با تولید صدا نسبت عکس داره.
یکی از نگرانیهای جدی ما در توسعهی رها این بود که وقتی تعداد بچهها از هفت نفر قراره به سی نفر برسه، سر و صدای اونها رو چطور مهار کنیم و راههای غیر دستوری رسیدن به آرامش چی میتونه باشه. تو چند روز گذشته جمعیت رها به حدود پانزده نفر رسیده و سر و صدای رها به میزان قابل توجهی کمتر شده.
به نظر میرسه تعداد و تنوع (سنی، جنسی و …) آدمها در یک جامعه پتانسیل ارتباطات اجتماعی رو بالا میبره. توی این روزها گروههای دو سه نفره رو هر جایی میبینی که هر کدوم مشغول یه کاری هستند.
برای رسیدن به محیطی آرام با قابلیت گفتوگوی هدفمند، تأثیر چند مورد واضح به نظر میرسه:
توسعهی مهارت فردی: شنیدن، احترام به دیگران، تفکر و بیان افکار.
محیط غنی: فعالیتها و مسائل متنوع که ذهنهای گوناگون را درگیر کند.
جمعیت غنی: تعداد و تنوع. شاید همین امر باعث شده در مدارس مطرح دنیا بچههای مختلف (معلول، تیزهوش، خاص و …) را کنار هم ببینیم.